رسته‌ها
غرش طوفان - جلد 6
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 32 رای
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 32 رای
✔️ رمان غرش توفان ادامه رمان ژوزف بالسامو و شرح تاریخ فرانسه در زمان لوئی شانزدهم و نحوه ی شکل گیری و نهایتا انقلاب فرانسه در قالب یک داستان

دوره هفت جلدی غرش طوفان ترجمه مجموعه ای از رمان های الکساندر دوما می باشد که از نظر داستانی و تاریخی دنباله یکدیگر بودند. این رمانها عبارتند از:
1- گردنبند ملکه
2- آنژ پی تو
3- کنتس دو شارنی
4- شوالیه دو مزون روژ (شوالیه خانه قرمز)
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
656
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hanieh
hanieh
1395/01/01

کتاب‌های مرتبط

مگسها
مگسها
4.2 امتیاز
از 45 رای
پاردایانها - جلد ۱۰
پاردایانها - جلد ۱۰
4.4 امتیاز
از 14 رای
دلیران قفقاز
دلیران قفقاز
4.5 امتیاز
از 2 رای
Cold Mountain
Cold Mountain
0 امتیاز
از 0 رای
کوئینتین دوروارد
کوئینتین دوروارد
4.2 امتیاز
از 17 رای
لوکرس برژیا
لوکرس برژیا
4.1 امتیاز
از 20 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی غرش طوفان - جلد 6

تعداد دیدگاه‌ها:
5
شاه را به مجلس سوم که تعدادی از مجلس قبل هم هستند برای محاکمه اورده و دفاع شاه ضعیف.مبهم .و توام با دروغگویی و تناقض است که در مقابل اسناد خود را بیگناه از دید سلطنتی و نه مردم می داند.مجلس برای رای گیری 72 ساعت شبانه روز فعالیت داشته هر نماینده پشت تریبون جایگاه امده رای خود به حبس.تبعید.اعدام فوری و یا اعدان با قضاوت ملت داده که سرانجام شاه محکوم به اعدام با رای مجلس می شود.
شاه و خانواده را از هم جدا نموده در تامپل وسایل تیز را از شاه گرفته تا خودکشی نکرده قبل انها حق مطالعه وکارهای دیگر داشته که وسایل نوشتن را از انها گرفته مردم در این مدت نظرشان نسبت به شاه و ملکه عوض شده و این را بالساموخبطی بزرگ دانسته در دیدار ژیلبرت و بیلو از انها می خواهد پس از حکم که دوران ترور و وحشت در فرانسه شروع می شود به خارج بروند و انها با سباستین به امریکا می روند.
شاه قبل از اعدام با خانواده خود روز قبل دیدار و کشیش انگلیسی را می خواهد که اعتراف کند و صبح زود با لباس مخصوص مراسم عشای ربانی را به جا اورده با یک کالسکه و انبوه گارد سواره و پیاده به محل رفته عده ای از اشراف و مردم که قصد داشتند در میان راه شاه را بربایند ترسیده و شاه از سکو بالا رفته فقط دستهای او را با دستمالی بسته فریاد می زند هرگز به مردم و فرانسه خیانت نکرده و بیگناه است و سر او با گیوتین قطع و کاپه بعد به خاک سپرده می شود.
قبلا شوهر نیکول که قصد غارت از توئیتری رفته و جعبه الماس نشان برداشته و در تفتیش چیزی نبوده مایار او را تعقیب و وقتی داروی استفراغ می خواهد او را مراقبت و الماس های قورت داده شده اخذ و او در محل اعدام فریاد زده زنده باد پادشه که به دار مجازات اویخته می شود.
فرد دیگری به نام لاندن امده در شبی عبور کرده گارد ملی جلوی زنی گرفته که مجوز عبور ندارد او به کمک زن رفته دوستانش می رسند و او را ازاد و او زن را با گرفتن اسم شب به محل نزدیکی خانه رسانده او حلقه ای به یادگاری به وی داده و ناپدید می شود.لاندن عاشق زن شده و جستجو برای یافتن او را اغاز کرده در همین زمان شایع می شود فیلیپ دوتاورنی به فرانسه بازگشته از زندان تامپل قصد ربودن ولیعهد و ملکه و خاندان سلطنتی را دارد که ناموفق بوده و ولیعهد را به یک پینه دوز داده که با شکنجه او را در دو سال به قتل می رساند.
طبق قانون جدید کمون هر که به خارج فرانسه برود اعدام و بازگشت اعدام و کمک دهندگان اعدام و اموال مصادره می شود.اموال بیلو و کاخ شارنیه مصادره کاترین را بیرون کرده سرانجام با پی تو ازدواج عمه پی تو انژلیک مرده و پی تو در هنگام شکستن صندلی کهنه راحتی برای اتش گنج سکه های طلا را پیدا و کاخ شارنی را برای ایزیدور و مزرعه بیلو را دوباره برای کاترین می خرد...
در میدان جنگ دو فوریه فرمانده کل شده چند اشتباه نظامی می کند که به نفع قوای فرانسه تمام می شود از جمله در مقابل نیروی المان که پادشاه المان در صحنه جنگ حضور داشته و فرمان حمله می دهد قوای فرانسه را از یک طرف کوه و طرف دیگر باتلاق و ترعه قرار می دهد و انها پس از شلیک توپها با سر نیزه به جان قوای المان افتادند خلافکاران داوطلب که انها را به میدان جنگ فرستاده بودند و روز قبل با محاصره انها توسط فرمانده توپخانه از یک طرف و سواره نظام از طرف دیگر دو فوریه با انها اتمام حجت و اطاعت کردن کرده بود با رشادت اکثرا کشته شدند.پس از پیروزی مجلس سوم به دوفوریه گفت بدهی زیاد و مشکلات زیاد و با دشمن وارد مذاکره شده و به حالت تعقیب عقب نشینی دشمن تا مرز رفته و جنگ به نفع فرانسه در این مرحله خاتمه می یابد.
مارا در پاریس خواهان ریختن خون است و افراد به موجب قانون خانه ها را تفتیش و مظنونین و اشراف را بازداشت و به زندان می فرستند.از جمله اندره شارنی که دکتر ژیلبرت با فرستادن زهر توسط پسرش سباستین اندره را که قصد خودکشی داشت منصرف کرده بازداشت و به زندان صومعه فرستاده می شود.ژیلبرت از بالسامو کمک گرفته و نامه ای برای دانتون وزیر دادگستری گرفته و حکم ازادی اندره را از زندان گرفته مراجعه کرده ولی اندره استنکاف می کند.
حادثه دوم سپتامبر و کشتار زندانیان توسط مردم و تحریک مارا که به امضای پنج نفر از اعضای کمون و مارا رسیده و انها تحریک شده و اول تعدادی کشیش را در کالسکه به قتل رسانده به زندان صومعه ریخته 150 سرباز سوئسی اسیر را قتل عام نموده دادگاه به پیشنهاد مایار تشکیل اسامی اعدامیان ثبت 30 تا 40 نفر نجات یافته از جمله دو پیرمرد با شعار زنده باد ملت دختر و دیگری با نوشیدن خون مقتولین در جام توسط دختر.ژیلبرت حکم ازادی اندره را گرفته رئیس دادگاه می گوید او مجنون است در مسیر خیال می کند جنازه شوهر را دیده ناسزا گفته دو جلاد او را کشته ژیلبرت جنازه را برای دفن می برد.
در زندان فاروس زنان ندیم ملکه مقتول خانم لامبال پدرش رشوه داده او را ازاد کرده در راه اشتباها به قتل رسیده سر او را بریده ارایش کرده و نزدیک تامپل برده تا ملکه ببیند.
استاد گامن قفل ساز به دادگاه وزیر خامن و اقای رولان مراجعه کرده و چون ملکه و شاه می خواسته وی را مسموم سازند راز کشوی مخفی قصر توئتر و اموال و اسناد ان ضد شاه را فاش و کلید داده اسناد به دست انقلابیون افتاده تصمیم به محاکمه شاه در مجلس گرفتند.
روز دهم اوت مردم در میدان شهرداری جمع شده و گروه مارسیز هم در جلو عده ای به عنوان پیشقراول به سمت کاخ توئیتری رفته به فرماندهی پی تو که از شاه بخواهند استعفا دهد.انها به در عمارت رسیده و با کدخدای اصناف ملاقات و داخل حیاط کاخ شده دو سرباز سوئیسی به مردم پیوسته که با گلوله فرمانده کشته می شوند.یکی سر به سر سربازان گذاشته با قلاب انها را جلو کشیده فرمانده فرمان اماده باش برای تیراندازی داده پی تو به همه می گوید روی زمین بخوابید ولی وقت نشده و عده ای کشته شده و بقیه در حال فرار از دو طرف هدف قرار گرفته کشته می شوند.
دانتون و سانتر و بیلو فرماندهی را به یک نفر سپرده با شنیدن قتل عام مردم به سمت کاخ هجوم اورده از طرف کاخ توپها شلیک شده پاسخ داده شده.شاه بنا به توصیه کدخدای اصناف با خانواده تصمیم به پناهندگی به مجلش شورا که ساختمان پشت کاخ داشته گرفته اشراف دلسرد شده ترک مخاصمه کرده ولی سربازان سوئیسی به ادامه نبرد کرده بیلو داخل امده پی تو را زنده می یابد.سنگر به سنگر مردم کشته داده و جلو می روند.گروهی که شاه و خانواده را در بر گرفته به طرف مجلس می روند مردم ممانعت کرده ولیعهد گم می شود و شارنی دو نفر را که قصد صدمه زدن به ملکه داشتند از بین می برد.ملکه و خانواده وارد و درب بسته شده شارنی پشت در میله اهنی به سرش خورده و با بیست ضربه شمشیر و نیزه به قتل رسیده جنازه وی قبل قطعه قطعه شدن بنا به درخواست ملکه از نمایندگان به داخل حمل می شود.مجلس سوگند وفاداری به قانون اساسی و شاه را خورده و شاه را در اتاقی جای داده لایحه برکناری شاه از قدرت و انحلال مجلس دوم و انتخابات مجلس سوم را تصویب و قبل ان شاه با دستور کتبی به سربازان سوئیسی دستور اتش بس داده انها تسلیم ولی اکثرا به دست مردم قتل عام می شوند.
ابتدا خواستند شاه را به قلعه لوکزامبورگ برده کمون و شورای محلات ترس فرار شاه از زیرزمین ها را داشته او و خانواده اش را به قلعه تامپل که روزگاری عبادتگاه فرقه خاصی بوده منتقل می نمایند.
نابکاران که به مقصود خود نرسیده اند توطئه دیگر کرده واقعه دهم اوت را سبب می شوند.قبل ان کشور های همسایه به فرانسه اعلان جنگ داده و المان و اتریش وارد خاک فرانسه شده در فرانسه اعلان بسیج عمومی شده و صدها نفر به ارتش داوطلب پیوسته و در جبهه های جنگ وضع ناطلوبی بوده و در دو نقطه با بی کفایتی فرماندهان پس از بوق حمله افراد فرار و نامنظم عقب نشینی کرده و لافایت فرماندهی کل را بر عهده داشته و فرانسوس ها تا شهر کنار رودخانه رن عقب رانده می شوند و در شبی در این شهر در اجتماع مردم و فردی فی البداهه سرود مارسیز را سروده که سرود ملی فرانسه و نجات دهنده میهن می شود.
مضمون ان این بود که فرانسوس ها به پیش روید و مزارع خود را با خون دشمنان ابیاری نمایید و بر مظلومان ترحم و خصم را در هم بشکنید.چون اولین 500 نفر از اهالی شهر مارسی ان را سر دادند به سرود مارسیز شهرت یافت. افراد این گروه در پی خیانت شاه به ملت و همدستان شده با پادشاه اتریش که در داخل خاک فرانسه جلو امده و تا نزدیکی پاریس امده بیانیه شاه در استقبال اتریشی ها و تنبیه ملت به منزله خیانت پیشاپیش مردم در ده اوت تصمیم گرفته به تویتری حمله و شاه را برکنار نمایند.
کاخ تویئتری و لوور در مجاورت ان با تخته الوار و غیره تحکیم و سنگر بندی شده و توپ و مهمات رسیده و افراد سوئیسی و تعدادی دیگر و چند صد نفر از اشراف و اصیلزادگان تصمیم به مقاومت و جنگ با ملت در کنار شاه تارسیدن قوای اتریش داشتند.شب قبل پسیون که شهردار بوده احضار و او و دانتون که توسط شاه خریداری شده بوده باید علامت داده و اظهار بیطرفی می کردند.چون پسیون علامت نداد تصمیم به بازداشت وی و وی که ان را پیش بینی کرده بود در حیاط کاخ قدم زده و سنگریزه به کوچه پرتاب کرده بیلو که در جریان بود با خشونت و با حکم شهرداری امده و به اسم احضار پسیون وی را خارج می نماید.ماندن ریئس گارد ملی و همدست شاه به شهرداری احضار در همان شب و با اجودان خود رفته در داخل سند خیانت وی و استقرار یک پادگان پشت نیروهای مردم روز بعد و قتل عام مردم از دو طرف ارائه و وی به مرگ محکوم و جلو شهرداری سربریده شده پسر کوچک وی خود را روی جنازه پدر انداخته نیرو ها به پادگاه عودت داده شده.
شارنی خود را به کاخ رسانیده و با دکتر ژیلبرت سعی در تشویق ملکه به فرار خاندان سلطنت می کنند که موفق نمی شوند.شارنی فرمانده نیروها شده و شاه با روحیه کسل خود و لباس نامناسب و خواب الوده در میان مدافعین حاضر و اخرین ضربه را زده و روحیه ها را تضعیف و از عوامل شکست می شود.
کتاب را مطالعه نمودم.شاه برناو را مامور تشکیل کابینخ نموده و او در دیدار شاه سعی در نجات سلطنت دارد و خانم و اقای رولان را برای وزارت داخله معرفی و یکی از وزرای وی در سمت دادگستری از قبئل خودداری و به عنوان سرپرست تا کسی پیدا شود باقی می ماند.ملکه برناو را ملاقات و در روحیه او تاثیر می گذارد.
برناو از شاه می خواهد دو لایحه تشکیل نیروی 20 هزار نفری داوطلب بشرط اصلاحی استقرار در خارج پاریس که برای جنگ با شاه تقاضای تشکیل داده بودند و لایحه مصادره و اخراج کشیشانی که سوگند وفاداری به انقلاب را نخورده اند و مجلس تصویب کرده را تایید کرده و وتو ننماید.شاه به ظاهر قانع شده ولی از تایید خودداری می نماید.شاید 2500 نیروی سویسی وفادار بخود در اطراف توئیتری گرد اورده و نقشه حمایت از خود و سرنگونی انقلاب و مکاتبه با پادشاه المان و اتریش و کمک از انها را دارد.
خانم رولان شب در جلسه ای روی کاغذ لایحه انحلال گارد شاه را نوشته و روز بعد به تایید مجلس رسیده شاه شرط تایید دو لایحه را برکناری سه وزیر کابینه برناو می داند.
مردم خشمگین در 20 ژوئن با دعوت سان تر و بیلو سوار بر اسب تصمیم به تجمع و حرکت به سمت کاخ شاه و برقرای عدالت و تایید دو لایحه را دارند.مردم مسلح حرکت کرده و خشمگین به کاخ امده درب را شکسته و وارد می شوند.دکتر ژیلبرت سیاه پوش به شاه اطمینان می دهد اگر نصایح او را گوش کنند مشکلی پیش نیاید.
ملکه را از شاه جدا کرده به تالاری دیگر برده ولیعهد را مقابل ملکه روی میز قرار داده زنان مهجم که در ورود طلب خون ضعیفه اتریشی ملکه را داشتند با رقت قلب و با حرف های مظلومانه ملکه رام شده و شاه در دیدن مردم کلاه قرمز یکی را گرفته و به نشانه انقلابی بودن بر سر گذاشته و در پاسخ بیلو جام شراب پیشنهادی یک نفر را با شعار زنده باد ملت نوشیده سان تر وارد و با مشاهده عرق ریخت ولیعهد انجا را تخلیه و غائله ارام می شود.
غرش طوفان - جلد 6
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک